مطالب پیشنهادی از سراسر وب

» مردی بنام اوه

مردی بنام اوه


مردی به نام اُوِه

نویسنده :فردریک بکمن 

ای فروغِ ماهِ حُسن، از روی رخشان شما مطلب مرتبط ای فروغِ ماهِ حُسن، از روی رخشان شما

*اولین کتاب بکمن که به 30 زبان ترجمه شده است.

*مجله آلمانی اشپیگل : کسی که از این رمان خوشش نیاید، بهتر است که هیچ رمانی نخواند

خلاصه کتاب مردی به نام اوه

بکمن در کتاب "مردی به نام اوه" زندگی یک پیرمرد اخمو و بداخلاق 59 ساله - اُوِه - را بازگو کرده است که به علت پیری بازنشسته شده است- البته به زور- و بعد از آن به عنوان مدیر محله تمام فعالیت های محله را کنترل می کند تا همه چیز به نحو احسن پیش برود.

محله ای با قوانین خاص.


اطرافیان اوه، او را به عنوان یک مرد اخمو و خشمگین می شناسند چرا که همیشه با همسایه ها به دلیل رعایت نکردن نظم و قانون و یا آوردن ماشین اضافه به محله بحث می کند. با کسانی که ماشین خود را تعویض میکند، قهر میکند و...


اوه یک معشوقه داشت که بعد از فوت او ، همه چیز برایش تمام شد و قصد خودکشی دارد


اوه بعد از فوت همسرش سونیا، به آدمی اخمو و خشن تبدیل می شود . اوه بارها اقدام به خودکشی کرده ولی هر بار به علت های مختلفی خودکشی نام کامی داشته است اما همیشه بفکر مرگ بود.

 اما این تمام ماجرا نیست و با ورود پروانه - زن ایرانی - با 

خانواده اش ، همه چیز رو به تغییر می گذارد.


 یک زن ایرانی به نام پروانه در صدد ارتباط برقرار کردن با همسایه خود اوه، بر می آید-پروانه همسر یک مرد سوئدی است- 

پروانه ابتدا در برقراری ارتباط با اوه به مشکل بر میخورد اما هیچکس از داستان های جالبی که رخ می دهد خبر ندارد. 


بخش هایی از کتاب :

»اوه پنجاه و نه سال دارد. اتومبیلش ساب است. با انگشت اشاره طوری به کسانی اشاره می کند که ازشان خوشش نمی آید که انگار

 آن ها دزد هستند و انگشت اشاره اوه چراغ قوه پلیس!


»دنیایی شده که آدم را دور می اندازند قبل از اینکه تاریخ مصرفش تمام شود.


»اوه چیزهایی را درک می کرد که بتواند ببیند و توی دست بگیرد. بتون و سیمان، شیشه و استیل، ابزار کار، چیزهایی که آدم می تواند با آن حساب و کتاب کند، زاویه نود درجه و دستور العمل های واضح را می فهمید، نقشه و طرح خانه را، چیزهایی را که آدم بتواند روی کاغذ پیاده کند. او یک مرد سیاه و سفید بود.


»دوست داشتن یه نفر مثه این می مونه که آدم به یه خونه اسباب کشی کنه. اولش آدم عاشق همه چیزهای جدید میشه، هر روز صبح از چیزهای جدیدی شگفت زده میشه که یکهو مال خودش شده اند و مدام میترسه یکی بیاد توی خونه و بهش بگه که یه اشتباه بزرگ کرده و اصلا نمیتونسته پیش بینی کنه که یه روز خونه به این قشنگی داشته باشه، ولی بعد از چند سال نمای خونه خراب میشه، چوب هاش در هر گوشه و کناری ترک میخورن و آدم کم کم عاشق خرابی های خونه میشه. آدم از همه سوراخ سنبه ها و چم و خم هایش خبر داره. آدم میدونه وقتی هوا سرد میشه، باید چیکار کنه که کلید توی قفل گیر نکنه، کدوم قطعه های کف پوش تاب میخوره وقتی آدم پا رویشان میگذاره و چه جوری باید در کمدهای لباس را باز کنه که صدا نده و همه اینا رازهای کوچکی هستن که دقیقا باعث میشن حس کنی توی خونه خودت هستی.


»معلوم است که سفر با اتوبوس ایده زنش بود. اوه اصلا نمی فهمید این کار چه فایده ای دارد. اگر مجبور بودند به جایی سفر کنند، می توانستند حداقل با ساب بروند، ولی سونیا اصرارش بر این بود که سفر با اتوبوس «رومانتیک» است و اوه در این میان به این موضوع پی برده بود که این «رومانتیک» ظاهرا خیلی مهم است.


»کسی که بد است فرق دارد با کسی که می تواند بد باشد.


»سونیا همیشه می گفت اوه «کینه ای» است. مثلا یک بار به مدت هشت سال از نانوایی محل خرید نمی کرد، چون خانم فروشنده فقط یک دفعه پولش را اشتباهی پس داده بود.


»عشق از دست رفته هنوز عشق است، فقط شکلش عوض می شود. نمیتوانی لبخند او را ببینی یا برایش غذا بیاوری یا مویش را نوازش کنی یا او را دور زمین رقص بگردانی. ولی وقتی آن حس ها ضعیف می شود،حس دیگری قوی می شود. خاطره. خاطره شریک تو می شود. آن را می پرورانی. آن را میگیری و با آن می رقصی. زندگی باید تمام شود، عشق نه.


مشخصات کتاب
کتاب مردی به نام اوه
نویسنده: فردریک بکمن
ترجمه: فرناز تیمورازف
انتشارات: نون
تعداد صفحات: ۳۷۶
قسمت چاپ هفتم: ۲۴۵۰۰ تومان

منابع: فیدیبو و کافه بوک

فرم ارسال نظر


مطالب پیشنهادی از سراسر وب


  ساخت وبلاگ   |   دستگاه آب قلیایی دکتر مومنی   |   روانشناس ایرانی در لندن  


آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین مطالب مجله


رپورتاژ آگهی ثبت کن و دیده شو !! رپورتاژ آگهی ثبت کن و دیده شو !! مشاهده