نقدی بر کتاب جنگ و صلح، یک شاهکار ادبی بزرگ از لئو تولستوی
لئو تولستوی،در تمام جهان نامی آشنا می باشد که در عرصه ادبیات فاخر بوده و رمانهایی ماندگار از خود بجای گذاشت و به احتمال زیاد همه ما حداقل نام او را شنیدهایم. لئو تولستوی روسی را باید بهعنوان یکی از نابغه های زمان معاصر معرفی کنیم که آثار ارزشمند او برای همیشه در ادبیات به یادگار ماند.
کتاب جنگ و صلح مشهورترین اثر لئو تولستوی، از آن گروه کتابهایی است که باید علاقه و اشتیاق مخصوصی برای خواندنش داشته باشید، چراکه این کتاب، کتابی طولانی و پر از حادثه است. اما قطعا کتاب جنگ و صلح لئو تولستوی روسی را باید از آن دسته کتابهایی دانست که ارزش خواندن را دارد شهرت جهانی این کتاب و ترجمه های متعدد از این کتاب بی اهمیت نیست.
کتاب جنگ و صلح حکایت از روزهای سخت جنگ بین فرانسه و روسیه دارد، روزگاری که مردم این دو کشور درگیر جنگ و تصرف بوده و از دوران تلخ و تاریک تاریخ دنیا است. جنگ و صلح برای بار اول در یکی از روزنامههای کشور روسیه، به اسم "پیامآور" و در سالهای 1865 تا 1867 به چاپ میرسیده است. با توجه به علاقه مردم به مطالعه این رمان گیرا و جذاب و البته ارزشمند از لحاظ محتوا و قلم شیوای و خوب نویسنده کتاب، لئو تولستوی، بالاخره در دهه 60 میلادی، داستانهای جنگ و صلح لئو تولستوی بهصورت یک کتاب به چاپ رسید.
علت شهرت داستان کتاب جنگ و صلح و محبوبت آن در بین ادیبان و مردم تمام دنیا اصلاً بیدلیل و بی اهمیت نیست. چراکه در این کتاب ارزشمند شاهد روایت داستانی از پنج خانواده روسی می باشیم که در دوران جنگ خونین فرانسه و روسیه زندگی می کنند. رمانی به معنای واقعی شاهکار و فاخر ،که تا پایان داستان، حضور و معرفی 580 شخصیت مختلف در آن خواهید دید. جالبتر این است که در تمام محتوا و وسعت چنین کار فاخری، پیوستگی و ارتباط موضوعی از ابتدا تا انتها متن محسوس بوده و یکپارچگی اثر حفظ گشته است.
بریده هایی از کتاب :
1-انسان برای سعادت خلق شده است
و خوشبختی در وجود او نهفته. و خارج از او نیست
خوشبختی در ارضای نیازهای طبیعی و بشری است
و تمام بدبختی ها. نه از کمبود ضروریات. بلکه از زیادی آن سرچشمه می گیرد.
2-به تصور او. مردم جاهل و توده های نا آگاه . مشمئز کننده و منفورند
آنها به سان گرگ هایی هستند که فقط با گوشت می توان آنها را ساکت کرد.
3-به هنگام عزیمت و در دقایق حساس زندگی
انسان هایی که توانایی بررسی اعمال خویش را دارند به اراده ای قوی دست می یابند.
4-تصور این موضوع که سرنوشت بشر می تواند با تدابیر عقلانی
تغییر مسیر یابد و راه صواب را در پیش گیرد. زندگی را به معنی واقعی ناممکن می سازد.
5-تو می گوئی که من آزاد نیستم. اما من دستم را بلند کردم و پایین آوردم.هرکسی می فهمد که این پاسخ بی منطق. نمودی منطقی از آزادی است.
6-موضوع تاریخ. زندگی مردمان و بشريت است.
7-یک گلوله برف را نمی توان به یک لحظه آب کرد
حد زمانی معینی هست که هرقدر هم که بر مقدار حرارت بیفزاییم برف تندتر از آن آب نمی شود
به عکس. هر قدر بر مقدار حرارت افزوده شود برف باقی مانده سخت تر می شود.
8-ادیان و مذاهبی آمدند تا ما را کنار هم در مسالمت نگه دارند , اما چه شد ؟ ما عرضه استفاده از آنها را نداشتیم
9-در جهان هیچ چیز وحشتناکی نیست ؛
و چون در جهان وضعی وجود ندارد که انسان در آن سعادتمند و به تمام معنی آزاد باشد.
پس وضعی در جهان موجود نیست که انسان در آن. بدبخت و محروم از آزادی باشد.
1-0رنج اسارت. آزادی و آسایش را نیز حد و مرزهایی است. و این حدود به یکدیگر بسیار نزدیک اند
11-رنج و شکنجه کسی که فقط یکی از گلبرگ های بستر گل سرخ او مچاله و جابه جا می شود.
از رنج و درد او که اینک روی زمین سرد و مرطوب می خوابد
و یک طرف بدنش سرما می خورد و طرف دیگر آن گرم است. کمتر نیست
منابع: gap8.com / fidibo/ کتاب جنگ و صلح / لئو تولستوی